شخصیت های سنگین
شخصیت های سنگین
کتاب شورزندگی رو دارم می خونم، یک زمانی، حدود سی سال پیش، ورقه هایی از این کتاب رو که حالت کاهی داشت، بین کتابهای صمد بهرنگی دیدم، آن روز این کتابها رو از تنور کشیده بودند بیرون. اصلا نمی دانستم به چه علت این کتابها باید پنهان می شدند.
بعدا یعنی 7 سال بعد، این ورقه ها در یک انبار کاه توی یک جعبه چوبی قرار داشتند که آن روز قرار بود، با کتابهای درسی زمان شاه، به آتش کشیده شوند. این دفعه موضوع چندان سیاسی نبود، این کتابها خیلی کهنه بودند و بعید نبود که ماوی خوبی برای موشهای آن انباری متروک باشند.
تا اینکه من، هفته پیش، بعد از اینهمه سال تصمیم گرفتم این کتاب رو از کتابخونه بگیرم. این کتاب از آن دست کتابها بود که به من یک سری زاویه دیدهای جدید اضافه کرد: این که مِن بَعد، چند روزنه بیشتر برای دیدن دنیای پیرامونم داشته باشم؛ به کرات در پیکره قهرمان این داستان و دیگر شخصیت های جالب آن فرو رفتم و درست مثل یک سفر به یاد ماندنی هنوز هم خاطره آن را دارم توی ذهنم مرور می کنم.
موضوع کتاب، زندگی نامه ونسان ونگوگ، نقاش معروف و صاحب سبک هلندی است، علاوه بر ارزش ادبی آن، این کتاب، منبع الهام بخش خوبی می تواند برای کسانی باشد که به نقاشی علاقه دارند. در سراسر این کتاب دوست داشتم با ونسان هم زاد پنداری کنم، علی الخصوص در اوایل کتاب که دست به انجام کارهای مختلف می زد؛ سرگشتگی ها، طرد شدن هایش، بی پولی هایش.... همه و هم زیبا بودند، دیگر شخصیت برجسته این کتاب، تئو بود، برادر ونسان که چهار سالی از او کوچکتر بود. تئو تنها فردی بود که مثل یک حامی وفادار ونسان را باور کرد و چقدر شخصیت سنگین او مثل یک قهرمان در جای جای کتاب مرا تحت تاثیر قرار داد.
نکته کلیدی دیگه که توی این کتاب یاد گرفتم این بود که دسترسی به صاحب نظران یک رشته و کلا کسانی که در آن مشق می زنند، برای فردی که مصمم است در رشته ای پیشرفت داشته باشد مهم است. تمرین شخصی اصلا کافی نیست. وقتی در چنین جمعی قرار می گیری، یا حتی ماهی یک بار امکان برخورد با آنها را داری، این فرصت ارزشمند برایت پیش می آید که دیگر لازم نباشد به یک سری تجربه ها شخصا برسی، می توانی از نتایج کار بقیه استفاده کنی و این فوق العادس.
پی نوشت: داشتم به کسی فکر می کردم که این کتاب رو سالها پیش خونده و به کسی که سال ها پیش آن را نوشته، و چقدر زیباست که اندیشه تاریخ مصرف ندارد.
برچسب ها: شور زندگی نوشته ایرونیگ استون ترجمه دکتر محمد علی اسلامی ندوشن.
نظرات شما عزیزان: